«کسی که بمیرد و امامش را نشناسد، بمانند مردنِ جاهلیت مرده است»
سلام بر تو ای خزانه دانش خداوند، ای ششمین ستون معرفت، ای آن که خون زلال فضیلت و علم، در رگ های تو جریان دارد!
صداقت، وامدار چشمان آینه گون توست و مذهبِ همیشه سبزِ شیعه، در پناه دستهای مدبّرت به گُل نشسته است.
سلام بر تو که هفدمین روز ربیع، با گام های نورانیات آغاز میشود و خاک مدینه را تپش های مقدس قلبت به شکفتن میخواند.
راست کرداران، آئین تو را به عاریت گرفته و راست گفتاران، هجای لب هایت را به سرمشق نشستهاند.
تو صادق آل محمدی. آن گونه بزرگی که خجستگی ولادتت، با میلاد بزرگْ پیامبر خداوند مقارن شده است.
هنوز
صدای رسای تدریست، گوش فرزندان تاریخ را مینوازد و شاگردانت، برجسته ترین
چهرهها در گستره علوم فقهی و طبیعی به شمار میروند. تو آن رود بزرگی که
تا جهان باقی است، مذهب سر فراز تشیع، از شعبه های پاکش سیراب خواهد شد.
ای
بزرگ! امروز که میآیی، پنجرهها ستاره آویز میلاد آسمانیات، لبخند
میزنند. پرندگان بر دروازههای روشن مدینه، آمدنت را ترانه میخوانند و
دریاچههای آبی عرفان، مژده رسیدنت را در گوش یکدیگر نجوا میکنند.
شانه به شانه بهار، در آغوش شکوفه های صدق و راستی از راه میرسی و شیعیان عشق، ورود خجستهات را دف زنان به استقبال میآیند.
تو میآیی و قدمهای جستجوگرت، جغرافیای دانش و آگاهی را درمینوردد.
میآیی؛ بال های بلند معرفتت را بر این آسمان خالی میگسترانی و این گونه جهان، محصل همیشه مکتبت خواهد شد.
نوشته: معصومه داود آبادی
طبقه بندی: امام صادق(ع)